کوه قامتان

#دل نوشته
#به قلم خودم
22 بهمن یه روز برفی تو شهر ارومیه


شب 22 بهمن اونقدر هوا سرد شد که شروع به

بارش بی نظیر برف شد.

تا صبح برف بارید صبح من با خانواده که می خواستم بروم به راهپیمایی و از اونجا به
حوزه ام بپیوندم.

که از بس برف تو کوچه ما باریده بود ماشین بابا روشن نشد که نشد .آخر سرم مجبور شدیم با اتوبوس بریم.
بعد که پیاده شدیم از اتوبوس یکی از خیابانها را که منتهی می شد به مسیر راهپیمایی پیاده رفتیم .
وقتی وارد خیل عظیم جمعیت شدم .صحنه هایی را دیدم که در هیچ جای جهان نمی توان دید مردم از هر طیفی امده بودن برادران و خواهران شیعه و سنی در کنار هم .کودکان در کالسکه ها و پیر .جوان وکودک در کنار هم شعار مرگ بر امریکا
مرگ بر اسرائیل فریاد می زدن .
پیرزنی را دیدم وقتی عکش شهید سردار قاسم سلیمانی را که دید مادرانه برای شهید گریه کرد.
مردم ارومیه در راهپیمایی عظیم 22 بهمن به جهان دوباره ثابت کردن که پای انقلابشان هستن و عاشقانه امام خامنه ای رهبرشان رادوست دارند.
و کودکانی رادیدم که بر صورتشان پرچم ایران نقاشی شده بود و این کودکان همان آینده سازان انقلاب اسلامی ایران هستند.